روزمرگی
اصرار نمیکنم که برگردی فقط ازت میخوام بهم بگی
چی کار کردم؟ که نتونستی همراه من باشی تو زندگی
ناراحتم ولی تو راحت باش، روزای از این بد ترم دیدم
نگات میکردم ولی انگار منظور چشماتو نفهمیدم
من با تو فهمیدم تو زندگی یه چیزایی رو نباید بگی
وقتی زیاد گفتم دوست دارم تبدیل شدم به روزمرگی
تو هم از احساست به من بگو، سکوت هرجایی جوابگو نیست
شاید نمیدونی ولی قلبم برای هیچ کس غیر تو رو نیست
با اینکه عشق زندگیم بودی، با اینکه من دور از تو میمیرم
اما اگه یه روز منو نخوای مردونه از دنیای تو میرم
[ شنبه 92/6/9 ] [ 4:54 عصر ] [ طاها ملکی ]
[ نظر
]